قتل آرمیتا گراوند، خشم فروخورده ملت وفوران آتشفشان انزجار

ماموران اطلاعاتی جمهوری اسلامی گمان میکنند با گذشت چند هفته از خاکسپاری آرمیتا موفق شده اند که بر این قتل سرپوش بگذارند. اما مردم ایران فکر می کنند این پرونده هنوز بسته نشده است.

به گزارش پناهنده نیوز، سرانجام پس از گذشت هفته ها از رخدادی که منجر به مرگ مغزی آرمیتا گراوند دختر  ۱۷  ساله ساکن تهران در ایستگاه متروی میدان شهدا در تهران شد، مقامات بیمارستان نظامی فجر تهران مرگ او را اعلام کردند. این در حالی بود که در تمام مدت بستری نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی  به شدت مراقب بودند که هیچ خبرنگار و یا سازمان غیر دولتی به کالبد بی جان این دختر نوجوان بر روی تخت بیمارستان نزدیک نشود و اطلاع رسانی درباره وضعیت او ممکن نباشد.

در گزارشات رسمی حکومت درباره ماجرای آرمیتا، تلاش شد تا بیهوش شدن این دختر جوان ورزشکار در مترو را نتیجه افت فشار خون او اعلام کنند. اما این داستان در افکار عمومی مردم مورد پذیرش قرار نگرفت. مردم میگفتند که اگر یک حادثه پزشکی ساده بوده  محدود کردن خانواده او برای عدم اطلاع‌رسانی و جلوگیری از ورود روزنامه‌نگاران مستقل برای پیگیری این موضوع، چه معنائی میدهد.  اگر واقعا عوامل حکومت جمهوری اسلامی  نقشی در قتل دختر نوجوان تهرانی نداشتند  هفته ها مخفی کاری و لاپوشانی توسط سیستم تبلیغاتی و امنیتی و اطلاعاتی  وعدم اطلاع رسانی درباره وضعیت او چه دلیلی داشت.

دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی به شکل گسترده ای تلاش کردند که از زیر بار قتل یک دختر جوان ایرانی دیگر در خیابانها و اماکن عمومی تهران توسط ماموران حجاب خود شانه خالی کنند. درتهران که محل دفن آرمیتا گراوند هم بود اعتراضاتی از سوی مردم در خیابانهای تحت هجوم نیروهای حکومتی صورت گرفت. اما این ماجرا مانند ماجرای سپیده رشنو شد که مردم حریف قلدری حکومت نشدند ولی انزجار عظیمی را در خودشان حس کردند تا در روزی نامعلوم بازهم مانند آتشفشان آن را رها کنند.

سپیده رشنو زن جوانی ساکن تهران است که در تیر ۱۴۰۱چند ماه قبل از ماجرای قتل مهسا امینی  در پی اعتراض به حجاب اجباری و مقاومت در برابر مزاحمت‌های یک زن آمر به معروف در اتوبوس دستگیر  و وادار به انجام اعتراف اجباری در تلویزیون جمهوری اسلامی شد. در صورت این زن جوان هنگام مصاحبه اجباری همچنان آثار خشونت علیه او وجود داشت. پخش ویدیوی درگیری لفظی خانم رشنو و زن آمر به معروف  و همچنین بلائی که بر سر او آوردند باعث خشمی فروخورده و بزرگ در مردم شد که در شهریور ماه همان سال سر باز کرد و تبدیل به بزرگترین جنبش مردمی علیه جمهوری اسلامی پس از چهاردهه حاکمیت شد.