گزارشی از وضعیت زنان زندانی سیاسی گمنام در ایران

“فیروزه رمضان زاده” گزارش مفصلی درباره وضعیت این زنان زندانی گمنام با عنوان “کسی به فکر زنان زندانی سیاسی گمنام نیست” در مجله خلیج فارس منتشر نموده است.
پناهنده نیوز – چند سال زندانی شدن “نسرین ستوده” وکیل مبارز ایرانی توجه بسیاری را در جهان نسبت به مسئله زنان زندانی در ایران و مشکلات ویژه آنها جلب کرد. پارلمان اروپا و سازمانهای حقوق بشر در این مورد سر و صدای بسیاری راه انداختند. کارزاری بین المللی برای این زن فعال مدنی و حقوق بشر راه افتاد که در انتها به آزادی او از زندان انجامید. پیش از آن هم ماجرای حکم سنگسار برای “سکینه محمدی آشتیانی” یک زندانی مجرم عادی در زندان تبریز، مورد توجه جهانیان قرار گرفته بود. دستگیری و زندانی کردن “نرگس محمدی” نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر نیز امسال خبر ساز شده است. اما بسیاری از زندانیان زن گمنام در زندانهای ایران هستند که یا کسی از وضعیت آنها خبری منعکس نمی کند. یا اگر هم خبری از ظلمهائی که بر آنها می شود منعکس شود بسیار محدود است و مورد توجه زیادی قرار نمیگیرند.
به تازگی “فیروزه رمضان زاده” گزارش مفصلی درباره وضعیت این زنان زندانی گمنام با عنوان “کسی به فکر زنان زندانی سیاسی گمنام نیست” در مجله خلیج فارس منتشر نموده است که به خاطر اهمیت این گزارش متن کامل آن را در زیر می خوانید.
کسی به فکر زنان زندانی سیاسی گمنام نیست
نگاهی به عملکرد دولت حسن روحانی و وقایع رخ داده در فضای سیاسی ایران نشان می دهد که باوجود وعده های انتخاباتی وی مبنی بر آزادی زندانیان سیاسی، عقیدتی، رفع حصر رهبران جنبش اعتراضی سال ۸۸، و گشایش فضای سیاسی نه تنها گرهی از کار حصر باز نشده است بلکه به شمار معترضان بازداشت شده سیاسی و عقیدتی هم افزوده شده است.
در این میان، وضعیت زنان زندانی سیاسی، عقیدتی، بهایی و نومسیحی فراموش شده و ناشناخته بسیاری که در زندان های ایران به سر می برند قابل تامل است.
زنان زندانی گمنامی که به خاطر داشتن عقاید ناهمسو با حاکمیت جمهوری اسلامی به زندان افتاده اند و در حاشیه قرار گرفته اند، آن ها بدون داشتن کوچک ترین بهر ه مندی از حقوق شهروندی و انسانی خود، زندان های طولانی مدتی را سپری می کنند، بسیاری از این زنان زندانی، شب ها با کابوس بازجویی ، شب را به صبح می رسانند.
شمار زندانیان زن سیاسی، عقیدتی که روز ها، ماه ها و سال ها بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می برند کم نیست، هر چند مخالفت با مرخصی زندانیان سیاسی و نقض حقوق آنان در جمهوری اسلامی مساله تازه ای نیست و این روند از سال ها پیش ادامه داشته است.
زندانیان سیاسی چون صدیقه مرادی با ۱۰ سال حبس، مهوش ثابت و فریبا کمال آبادی هرکدام ۲۰ سال حبس، ریحانه حاج ابراهیم دباغ با ۱۵ سال حبس، مطهره (سیمین) بهرامی حقیقی با ۱۰ سال حبس و…
سهم زنان زندانی سیاسی و عقیدتی از امکانات زندان
برخی ازاین زنان زندانی سیاسی، عقیدتی گمنام در شرایط نامساعد زندان، فشارهای ناشی از حبس طولانی مدت و بی خبری از خانواده قرار دارند. ازسوی دیگرعدم حساسیت جامعه سیاسی باعث شده است که قصه پرغصه بسیاری از آنها در اطلاع رسانی های خبری و رسانه ای سهم ناچیزی داشته باشد.
حکیمه شکری از زندانیان سیاسی سابق سبز که تیرماه ۱۳۹۴ با پایان دوره محکومیت سه ساله خود از زندان اوین آزاد شد درمورد وضعیت اطلاع رسانی زندانیان سیاسی زن می گوید:«بعضی از زندانیان خودشان نمی خواهند در موردشان اطلاع رسانی انجام شود اما برخی از زندانیان هم هستند که مورد بی توجهی رسانه ها قرار می گیرند.»
وی با بیان اینکه بی توجهی نسبت به زنان زندانی سیاسی در شهرستان ها بیشتر است می افزاید: «شرایط زنان زندانی سیاسی محبوس در زندان های شهرستان ها اصلاً قابل مقایسه با زندانیان سیاسی در تهران نیست.»
حکیمه شکری که ماه های پایانی حکمش را در زندان قرچک ورامین گذرانده است توضیح می دهد: «باوجود اینکه زندان قرچک جزو زندان های به روز تر است اما بااین وجود، وضعیت افتضاحی دارد.»
نمونه هایی دیگر از آزار و فشار بر زندانیان سیاسی گمنام زن در برخی از شهرستان ها کاملاً مشهود است، در بسیاری از موارد، خانواده های این زندانیان به دلیل بعد مسافت، قادر به ملاقات با آن ها نیستند. برخی از آن ها در شرایط وخیم و در میان زندانیان خطرناک با جرایم مواد مخدر یا قتل نگهداری می شوند، واقعیت دردناکی که مسوولان قضایی جمهوری اسلامی از آن اطلاع دارند و در مواجهه با آن سکوت می کنند.
حکیمه شکری با اشاره به اینکه هیچ تفکیکی بین زنان زندانی سیاسی و سایرزندانیان در شهرستان ها صورت نمی گیرد می افزاید: «با توجه به اینکه وضعیت زندان قرچک را از نزدیک دیده ام می توان گفت که اوضاع زندانیان سیاسی در سایر شهرستان ها باید از نظر بهداشتی، رفاهی و تغذیه بسیار نابسامان باشد.»
این عضو گروه مادران پارک لاله توضیح می دهد: «با وجود اینکه وضعیت زندانیان سیاسی شهرستان ها را از نزدیک ندیدم اما می دانم چیزی به اسم بند سیاسی در زندان های شهرستان ها وجود ندارد.»
گفتمان دوسویه نسبت به زندانیان سیاسی
هرچند شرایط زنان زندانی سیاسی نظیر نرگس محمدی به عنوان یک زندانی شناخته شده سیاسی و مادربیمار دو کودک کاملاً قابل درک است اما با نگاهی گذرا به شرایط برخی دیگر از زندانیان سیاسی زن به عنوان مشت نمونه خروار به اسامی زنان زندانی دیگری نظیرمریم اکبری منفرد، شهروند معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری و مادر سه فرزند برخورد می کنیم که به ۱۵ سال زندان محکوم شده است.
همچنین فهمیه اسماعیل بدوی که در دورن بارداری بازداشت شد و فرزند خود را در زندان بدنیا آورد، او که همسرش نیز پیش تر اعدام شده بود هم اکنون مشغول گذارندن دوران ۱۵ ساله محکومیت خود است.
بیشتر زندانیان زن سیاسی محبوس در زندان های ایران از مرخصی محروم هستند، آن ها که مادر هستند تنها در فرصت های کوتاه ملاقات کابینی می توانند فرزندان خود را از پشت شیشه بینند.
به گفته حکیمه شکری، درزندان قرچک، بندی را به زندانیان مادر اختصاص داده شده است که از مادرهای باردار تا مادرهایی که نوزاد دارند یا بچه های تا دو ساله در آنجا نگهداری می شوند.
این زندانی سابق سیاسی سبز با تاکید براینکه جو زندان به هیچ عنوان برای نگهداری کودکان مناسب نیست می افزاید: امکانات بهداشتی و تغذیه ای بسیار پایین است، بازی و سرگرمی هم در فضای زندان برای کودکان ناچیز است، با توجه به این شرایط، امکان رسیدگی مادران به کودکان بسیار محدود است.
به گفته حمیده شکری، در زندان اوین این طور نیست که زندانیان سیاسی زن ملاقات نداشته باشند معمولاً پیش آمده که حتی یک نفر به ملاقاتشان می آید مگر اینکه خانواده یا نزدیکان آن ها در تهران نباشند.
عضو گروه مادران پارک لاله امکان تماس تلفنی در مواقع مورد نیاز را بزرگ ترین نیاز زنان زندانی سیاسی می داند و و می افزاید: برای مثال وقتی مشکلی برای یک زندانی ایجاد شود تا به او اطلاع دهند یک هفته طول می کشد تا ملاقات صورت بگیرد و از طریق خانواده خبردار شود. وی می افزاید: امکان داشتن تماس تلفنی مستلزم مراحل مختلف و نامه نگاری بسیاری است تا اجازه یک بار تماس تلفنی صادر شد.
شکری با بیان اینکه ملاقات مادران زندانی با فرزندانشان هر دو هفته یک بار امکان پذیر است تاکید می کند: این فاصله زمانی طولانی آزاردهنده است، اگر مشکلی پیش بیاید تا مادر بخواهد فرزندش را دوباره ببیند یا با او ارتباط بگیرد دو هفته طول می کشد.
به گفته این زندانی سابق سیاسی، در زندان مشکلات روحی روانی بسیاری وجود دارد. امکان اینکه در جریان امور و منشا اثر باشی خود می تواند مشکلات روحی بسیاری به وجود آورد. مشکلات بهداشتی، جسمی، امکان صدور مجوز و اعزام ونحوه اعزام به مراکز درمانی نیز عذاب الیمی است.
در میان زندانیان زن سیاسی کم نیستند زندانیانی که شرایط مشابه جسمی نظیر نرگس محمدی یا بهاره هدایت و در برخی موارد بد تر از آن ها دارند. نظیر مریم سادات یحیوی، فعال مدنی که به نوعی سرطان پیشرفته دچار شده است. یا زینب جلالیان که گزارش های منتشرشده درباره وضعیت سلامتی وی از شرایط نگران کننده این زندانی سیاسی حکایت می کند. او که ازحدود۹ سال پیش در زندان به سر می برد تاکنون از حق مرخصی برخوردار نبوده است. گفته می شود این زندانی سیاسی در حال حاضر از ناحیه هر دو چشم نابینا شده است.
تلاش رسانه ها برای اطلاع رسانی در مورد وضعیت زنان زندانی سیاسی امثال زینب جلالیان همواره به دلیل تهدیدهای نهادهای امنیتی از یک سو و ترس خانواده ها از اطلاع رسانی و در برخی موارد تنها بودن این زندانیان ناکام مانده است.
یک زن زندانی سابق سیاسی که نخواست نامش برده شود می گوید: آن دسته از زنان زندانی سیاسی که نمی خواهند مسائلشان اطلاع رسانی شود دو دسته هستند، یک دسته زندانیانی که واقعاً اشتباهی بازداشت شده اند از این جهت که تصوری راجع به اتفاقی که پیش می آید نداشتند بنابراین اساساً واهمه دارند که عنوان زندانی سیاسی بگیرند.این زندانی سابق سیاسی می افزاید: دسته دوم هم زنان زندانی هستند که شاید بتوان گفت به کار خبری اعتقادی ندارند و به نظر آن ها در مرحله گرفتن حکم و شرایط مشابه خبررسانی و مصاحبه دیگران کار پرونده آن ها را سخت تر می کند. به گفته وی، شاید بتوان یک دسته دیگر هم برای زندانیان سیاسی تعریف کرد، زندانیانی که بدشان نمی آید در مورد آن ها کار خبری انجام بشود ولی رسانه ها و روزنامه نگاران به آن ها توجهی نمی کنند یا حداقل متناسب و به اندازه اطلاع رسانی انجام نمی شود مثل زندانیانی با اتهام سازمان مجاهدین و… که به نوعی فعالان حقوق بشر و کنشگران سیاسی با احتیاط و کمی شاید با ترس به سراغ آن ها می روند.
زندانی سابق سیاسی ساکن ایران معتقد است: اگر تاکنون، جزئیات مسائل و مشکلات برخی از زنان زندانی اطلاع رسانی شده، شاید به این دلیل بوده است چیزی بیشتر از این برای گفتن نداشته اند و بیشترمشکلات عمومی بیان شده و آسیب ها و مشکلات جزئی تر و به نوعی درونی تر شاید مخاطب عام نداشته باشد.به گفته وی، وقتی در زندان هستی و زندگیت ثابت شد، بازجویی ها تمام شد و کتاب و تلویزیون داری دیگر فشار مستقیمی احساس نمی کنی. ناخودآگاه، بدنت و روحت برای اینکه کمتر آسیب ببیند اثر آن فشار را به بخش ناخوآگاه ذهنت می فرستد که اگر به آن فرصت بدهی بدش نمی آید بیاید به خودآگاه ذهنت و اذیتت کند.
اما وجود یک نگرش و گفتمان باعث شده است که دفاع جامعه مدنی از زندانیان سیاسی به بحث های خودی و غیرخودی و نزدیک و غیرنزدیک تقسیم بندی شود. به طوری که در طول این سال ها شاهد بوده ایم که همواره بحث اطلاع رسانی و حمایت از زندانیان اقلیت قومی و مذهبی نظیر زندانیان کرد اغلب ازسوی فعالان مدنی کرد انجام شده است.
این دیدگاه شقه کننده و عدم انسجام در بحث تقسیم بندی زندانیان سیاسی باعث شده است که شرح وضعیت برخی از این زندانیان سیاسی همواره در سکوت خبری باقی بماند. این شکاف سیاسی، برخوردهای امنیتی و ایذایی دستگاه های امنیتی نظام با زندانیان سیاسی گمنام و خانواده هایشان را دوچندان کرده است.